• امروز : جمعه - ۱۴ آذر - ۱۴۰۴
  • برابر با : Friday - 5 December - 2025

اخبار ویژه

فیلم «ناجی» در استان خوزستان مقابل دوربین رفت.  نواب قائدی» مدیرعامل جدید شرکت برق منطقه‌ای فارس شد بازدید مدیرکل آموزش و پرورش استان فارس از شرکت تعاونی فراگیر ملی مدارس استثنایی فارس بررسی اهمیت پیشگیری در ارتقا سلامت عمومی جامعه در کمیته تحقیقات و پژوهش مجمع خیرین تامین سلامت فارس/ کارهای عظیمی در حوزه زیرساخت های سلامت به همت خیرین انجام شده است مدیران ارشد اتحادیه تعاونی های تامین نیاز صنفی استاد کاران و کارگران فصلی فارس با مدیر صندوق کشاورزان روستائیان و عشایر فارس و معاونت توسعه و عمران تولیت استان مقدس احمدی و محمدی (ع) دیدار کردند درخشش آبفا شیراز در هفته پژوهش؛ بهمن بهروزی پژوهشگر برتر شد روایت مجلس و مردانی که قامت قانون را بر دوش کشیدند دفتر فرعی اتحادیه تعمیرکاران سبک و سنگین در شهر صدرا راه اندازی شد تبدیل پلاک خودروهای مناطق آزاد به ملی متوقف شد؛ پشت پرده چیست؟ برگزاری رقابت های مینی‌فوتبال بانوان در باغ جنت شیراز/ فارس آماده درخشش در رقابت‌های قهرمانی کشور پزشکیان: ما هم نمی‌دانیم چرا «قاسمی» دبه کرد که مردم بی‌برق بشوند! برگزاری بزرگ‌ترین رویداد صنعتی جنوب کشور در مرکز استان فارس در قالب پنج نمایشگاه تخصصی صنعت، متالورژی، ابزارآلات، صنعت چوب و صنعت برق ضرورت توجه پایدار به موضوع سلامت اجتماعی و حمایت از بیماران و همراهان بیمار دکتر بهتاش فضلی مسئول عمرانی و مالی ناحیه یک شیراز شد آمریکا، کنترل روسیه بر شرق اوکراین را به رسمیت می شناسد

5
وقتی مشروعیت دیگر مشروع نیست؛ تحلیل سه پایه لرزان قدرت در جهان امروز 

دین، قانون، کاریزما؛ کدام مشروعیت ماندگارتر است؟

  • کد خبر : 40132
  • 27 مهر 1404 - 12:01
دین، قانون، کاریزما؛ کدام مشروعیت ماندگارتر است؟
یکی از پرسش‌های بنیادین در فهم ساختارهای قدرت سیاسی این است که چه چیزی باعث می‌شود یک نظام یا حکومت مشروعیت داشته باشد؟

یکی از پرسش‌های بنیادین در فهم ساختارهای قدرت سیاسی این است که چه چیزی باعث می‌شود یک نظام یا حکومت مشروعیت داشته باشد؟ یا به عبارت ساده‌تر، چرا مردم به فرمانروایان خود ((نه)) نمی‌گویند و از آن‌ها پیروی می‌کنند؟ جامعه‌شناسی سیاسی به ویژه با نظریه‌های ماکس وبر، سه نوع مشروعیت اصلی یعنی مشروعیت دینی، قانونی و کاریزماتیک را معرفی می‌کند. این سه نوع مشروعیت در دوره‌های مختلف تاریخ و جوامع مختلف نقش‌های متفاوت و پیچیده‌ای داشته‌اند. در این یادداشت قصد داریم به صورت انتقادی و تحلیلی این سه نوع مشروعیت را بررسی کنیم، تفاوت‌ها و شباهت‌هایشان را بشناسیم و در نهایت به بررسی وضعیت معاصر بپردازیم.

مشروعیت دینی و قدرت مقدس

این نوع مشروعیت، ریشه در باورهای مذهبی و الهی دارد و حکومت یا حاکم به‌عنوان نماینده خدا یا نیروهای فراطبیعی تلقی می‌شود. نمونه‌های بارز آن در تاریخ، حکومت‌های سلطنتی که حق الهی پادشاهی را مطرح می‌کردند یا حکومت‌هایی مثل خلافت اسلامی است که حاکم را جانشین پیامبر می‌دانستند.

برای مثال، در دوران قرون وسطی در اروپا، پادشاهان به عنوان نمایندگان خدا بر زمین شناخته می‌شدند و مخالفت با پادشاه، مخالفت با خدا تلقی می‌شد. کلیسای کاتولیک در این چارچوب نقش بسیار مهمی داشت و مشروعیت پادشاهان را تایید می‌کرد. نمونه دیگر، خلافت عباسیان است که مشروعیت خود را نه تنها از قدرت نظامی، بلکه از دین اسلام و جانشینی پیامبر اسلام می‌دانستند.

این نوع مشروعیت در جوامع اثربخشی زیادی داشته چراکه باور دینی، بسیار قدرتمند بوده و فرد از حد انتخاب‌های عقلانی و سیاسی فراتر می رفته و مردم احساس می‌کردند مخالفت با حاکم، مخالفت با خداست، بنابراین مشروعیت حاکم ناچیز نبوده، بلکه امر قدسی تلقی می شده است. اما بنظر می رسد این نوع مشروعیت در دنیای مدرن با رشد عقلانیت و سکولاریسم، کم کم جایگاه خود را از دست داده و حتی در برخی جوامع، نسل جدید به دنبال جایگزین‌های عقلانی‌تر و قانونی‌تر برای مشروعیت هستند. علاوه بر این، مشروعیت دینی اغلب با سرکوب مخالفان همراه بوده چرا که هر نقد یا اعتراض را کفرآمیز یا گناهی نابخشودنی قلمداد می‌کرد.

مشروعیت قانونی و حکمرانی بر اساس قوانین 

در مقابل مشروعیت دینی، وبر مشروعیت قانونی را مطرح می‌کند. در این نوع مشروعیت، قدرت حاکم به واسطه قوانین مشخص، ساختارهای بوروکراتیک و قراردادهای اجتماعی معتبر است. حاکم یا حکومت، دیگر نماینده خدا نیست، بلکه مجری قواعدی است که مردم یا نمایندگانشان تصویب کرده‌اند.

نمونه‌های این نوع مشروعیت را می‌توان در حکومت‌های دموکراتیک امروزی، نظام‌های حقوقی مدرن و دولت‌های مبتنی بر قانون مشاهده کرد. این نوع مشروعیت بر عقلانیت و نظم تاکید دارد و معتقد است که قدرت باید محدود و مشروط باشد و حاکمان پاسخگو باشند.

نمونه تاریخی قابل توجه در این زمینه، انقلاب مشروطه ایران در اوایل قرن بیستم است که تلاش شد قدرت مطلقه شاهی به سمت حکومت قانون و پارلمان محدود شود. همچنین، دموکراسی‌های غربی، از جمله ایالات متحده آمریکا، مثال‌های برجسته‌ای از مشروعیت قانونی هستند که بر اساس قانون اساسی، انتخابات آزاد و نهادهای مستقل استوارند. اما سئوال اصلی اینجاست که آیا همه چیز در این نوع مشروعیت ایده‌آل است؟ بنظر می رسد پروژه‌ی مدرنیته و حکمرانی قانونی، گرچه توانسته نظم و عدالت نسبی ایجاد کند، اما به مشکلات جدی مثل بروکراسی سنگین، فاصله‌ی مردم با قدرت، فساد قانونی و فقدان جذابیت سیاسی منجر شده است. وقتی مشروعیت صرفا بر قانون استوار باشد، ممکن است مردم احساس کنند که سیاست خشک و بی‌روح است و آن ارتباط عاطفی و شخصی که باعث وفاداری می‌شود، از دست برود.

نمونه معاصر می‌تواند کشورهای غربی باشد که با وجود دموکراسی‌های قدرتمند، با مشکلاتی مثل بی‌اعتمادی مردم به نهادهای سیاسی، افزایش پوپولیسم و نارضایتی عمومی مواجه هستند. بحران مشروعیت قانونی در این کشورها نشان می‌دهد که صرف وجود قوانین کافی نیست و نیاز به حس تعلق و عدالت اجتماعی نیز هست.

مشروعیت کاریزماتیک و جذابیت شخصی

ماکس وبر، این نوع مشروعیت را با قدرت و تاثیر شخصیت کاریزماتیک توضیح می‌دهد. پروژه‌های انقلابی و جنبش‌های اجتماعی معمولا حول محور چنین رهبرانی شکل می‌گیرند که افراد به دلیل ویژگی‌های خاص و استثنایی به او وفادار می‌شوند.

مثال‌های برجسته این نوع مشروعیت شامل ظهور شخصیت‌هایی مثل مارتین لوتر کینگ، گاندی یا حتی رهبران سیاسی چون چگوارا و هیتلر است. کاریزما می‌تواند مردم را به شکل هیجان‌انگیز و بی‌واسطه‌ای جذب کند، انرژی تغییر ایجاد کند و نظام‌های کهنه را به لرزه درآورد. به عنوان یک مثال تاریخی، ناپلئون بناپارت را می‌توان نمونه‌ای از مشروعیت کاریزماتیک دانست که با ویژگی‌های شخصیتی و نظامی خود توانست نظم سیاسی اروپا را برای مدتی دگرگون کند. همچنین در انقلاب کوبا، چه‌گوارا نماد کاریزما و رهبری انقلابی بود.

اما باید گفت این نوع مشروعیت نیز شکننده است. وقتی کاریزما از بین برود یا رهبر سقوط کند، مشروعیت کل نظام فرو می‌ریزد. همچنین این نوع مشروعیت می‌تواند زمینه‌ساز استبداد شود، چرا که اتکا به یک فرد و شخصیت، موجب غلبه فردگرایی بر قواعد جمعی می‌شود و امکان کنترل و نقد قدرت را کاهش می‌دهد.

نمونه معاصر این نوع مشروعیت را می‌توان در رهبران سیاسی مثل دونالد ترامپ در آمریکا یا جاستین ترودو در کانادا دید که بخش زیادی از محبوبیتشان ناشی از شخصیت کاریزماتیک و توانایی جلب توجه مردم بود، هرچند که وابستگی به کاریزما می‌تواند به ایجاد شکاف‌های عمیق اجتماعی و تضعیف نهادهای دموکراتیک منجر شود.

مقایسه و تحلیل معاصر

اگر این سه نوع مشروعیت را کنار هم بگذاریم، می‌بینیم هر کدام نقاط قوت و ضعف خود را دارند و در دوره‌ها و مکان‌های مختلف، کارکرد متفاوتی پیدا کرده‌اند. در جوامع سنتی و قبل از مدرنیته، مشروعیت دینی حرف اول را می‌زد و دیگر انواع چندان مطرح نبودند. برای مثال، امپراتوری روم شرقی (بیزانس) که امپراتور به عنوان نماینده خدا بر زمین حکومت می‌کرد. در عصر مدرن، مشروعیت قانونی به عنوان نماد حکومت‌های مشروع و دموکراتیک رشد کرد و مشروعیت دینی به حاشیه رفت. نمونه‌هایی مثل کشورهای اسکاندیناوی و ژاپن امروزی که نهادهای قانونی قوی دارند. در برخی مقاطع تاریخی و جنبش‌های انقلابی مانند انقلاب‌های فرانسه و روسیه، مشروعیت کاریزماتیک به عنوان نیروی محرکه ظهور پیدا کرد اما دوام چندانی نداشت.

امروزه در جهان معاصر، ترکیب‌هایی از این سه نوع مشروعیت را می‌بینیم. مثلا در کشورهای توسعه یافته، مشروعیت قانونی و کاریزماتیک با هم ترکیب می‌شوند. رهبرانی که هم بر اساس قانون مشروع‌اند و هم کاریزمایی خاص دارند. اما در برخی جوامع دینی مشروعیت دینی همچنان قوی است، هر چند با فشارهای جدی از سوی جهان مدرن روبروست. همچنین باید به این نکته انتقادی اشاره کرد که در بسیاری از جوامع، به ویژه در کشورهای در حال توسعه یا دیکتاتوری‌ها، مشروعیت کاریزماتیک به عنوان بهانه‌ای برای تمرکز قدرت و سرکوب استفاده می‌شود. این نوع مشروعیت اغلب موجب تضعیف نهادهای قانونی و افزایش فساد و استبداد می‌شود. از سوی دیگر، مشروعیت قانونی اگر فقط به صورت شکل ظاهری رعایت شود و بدون پاسخگویی واقعی باشد، به بحران مشروعیت و بی‌اعتمادی عمومی منجر می‌شود. مردم ممکن است قوانین را بی‌روح و ابزار سرکوب ببینند و به دنبال جایگزین‌هایی بروند که یا دینی یا کاریزماتیک باشد.

جمع بندی

با توجه به آنچه گفته شد، می‌توان نتیجه گرفت که هیچ نوع مشروعیتی به تنهایی پاسخگوی نیازهای پیچیده جامعه معاصر نیست. مشروعیت دینی، قانونی و کاریزماتیک هر کدام در جای خود مهم و تاثیرگذارند، اما برای پایداری واقعی قدرت، باید تعادلی میان آن‌ها برقرار شود. در دنیای امروز که رسانه‌ها، شبکه‌های اجتماعی و نهادهای مدنی نقش تعیین‌کننده‌ای در شکل‌دهی به قدرت دارند، مشروعیت صرفا نمی‌تواند بر قانون یا دین استوار باشد. کاریزما همچنان قدرتمند است اما باید تحت نظارت نهادهای قانونی باشد تا از تبدیل شدن به استبداد جلوگیری شود. نقد اصلی این یادداشت به نظام‌های موجود این است که بسیاری از حکومت‌ها یا به مشروعیت دینی چسبیده‌اند و از مدرنیته گریزانند یا صرفا بر قانون‌های خشک تکیه دارند بدون اینکه به نیازهای انسانی و هیجانی مردم توجه کنند یا با تکیه بیش از حد به کاریزما، نهادها را تضعیف کرده‌اند. پس چالش امروز ما این است که چگونه بتوانیم یک مدل مشروعیت نوین و ترکیبی بسازیم که هم عقلانی و قانونی باشد، هم به باورها و احساسات مردم پاسخ دهد و هم بتواند جذابیت و انگیزه حرکت را حفظ کند. تنها در این صورت است که حکومت‌ها می‌توانند پایدار، مشروع و پاسخگو باقی بمانند.

انتهای پیام/.

لینک کوتاه : https://tolosiyasat.ir/?p=40132
  • نویسنده : سیدمحمود کمال‌آرا دانشجوی دکتری علوم‌سیاسی
  • ارسال توسط :
  • منبع : پایگاه خبری طلوع سیاست
   

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

برچسب ها