به گزارش طلوع سیاست، فرزاد وثوقی روزنامه نگار شیرازی در سرمقاله ای نوشت:
با این فرمان اقتصادی هویتی که بدست دولت و مجلس است توصیه ای نداریم و البته پیشنهادی هم نمی دهیم چرا که با ذره بین دست ما پیداکردن امثال “رجایی ها” سخت است. فارغ از بدعهدی دولت ها و مجلس ها در سنوات گذشته و گذر از شعارهای انتخاباتی خود اما شرکت در انتخابات اسفندماه نوعی وظیفه ملی است. درحقیقت می توان ازآن به عنوان یک رفراندوم یادکرد که در برخی اعتراضات اجتماعی دست آویز بعضی گروهای سیاسی است. اگر به گذشته باز گردیم رهبرفقید انقلاب، رای مردم را میزان قلمداد فرموده بودند که (میزان رای ملت) است. هرچند برخی افراد ظاهرنما ازتونل های نظارتی عبورمی کنند و وارد دولت ومجلس می شوند اما درهرصورت آرایی را بدست می آورند که یا حداقلی است ویا حداکثری.
نماینده حداقلی مولود عدم مشارکت در انتخابات ونماینده حداکثری مولود مشارکت گسترده ملت درانتخابات تاریخ گذشته می باشد.دولت های پس از انقلاب ،باوجود مشارکت بالا وپایین مردم درهرانتخابات اما کارنامه موفقی نداشته اند که مشکلات به بحران تبدیل شده امروز حاصل ترک فعل دولت ها ومجلس نشینان سابق است. گواه ترک فعل هردولت وهر نماینده نیزدرگفتاردولت ومجلس امروز کاملا هویداست چرا که این دولت ومجلس معتقدند که مشکلات وبحران ها میراثی از گذشته است هر چند دولت سیزدهم ومجلس یازدهم نیز قادربه مهار تورم و بهبود معیشت مردم علی رغم تاکید رهبرمعظم انقلاب وشعار سال ایشان نبودند.
مجلس انقلابی به پایان خط خود رسیده است واما دولت انقلابی سیزدهم همچنان حدود دوسال دیگر فرصت دارد تا یک طرح وبرنامه اساسی را ارایه کند هرچند برنامه ارایه شده توسعه هفتم با وجود تمدید برنامه ششم توسعه وزمان مناسب برای طرح ریزی دارای ایرادات اساسی است اما می توان چنین برداشت نمود که تکیه بردرآمدهای مالیاتی خود حکایتی ازافزایش تورم خواهد داشت چرا که دریافت وپراخت ازمردم وبرای مردم با وجود اختلاس های بی شمار چندان امیدوار کننده بنظر نمی رسد.
حالا اما گروههای سیاسی مشارکت کننده در خط مقدم انتخابات ازماههای گذشته فعالیت ملموس خودرا آغاز کرده اند چرا که در اولین قدم جمعیت کثیر بازنشستگان ومستمری بگیران را نسبت به امور جاریه مایوس نموده اند. ازطرفی همسان سازی حقوق ها در شرایط تورم وتحریم ها همچنان بلا تکلیف است ودولت مردان براین اعتقاد پایدار هستند که منابعی برای این حرکت وجود ندارد درحالیکه خبراختلاس ها وارقام اعلامی که ازسوی دولت ودستگاههای نظارتی منتشرمی شود در حدی است که با آن می توان یک ایران دیگر ساخت.
عملکرد دولت ها ومجلس ها وپاس دادن مشکلات وبحران های بوجود آمده به گذشتگان وبانک ها چندان معقول بنظر نمی رسدچرا که شعارهای انتخاباتی نمایندگان انقلابی در تضاد با عملکردشان بوده است. با تمام این اوصاف هنوز برنامه جامع ومشخصی برای خروج از بحران تعریف نشده است جز اینکه تهاتر شود ویا مولد سازی کنیم واموال مازاد دولت را بفروشیم وغیره که بطور قطع در علم اقتصاد این جریان چندان وضعیت را به پایداری وتوازن نمی رساند.
ما اگرامروز تمامی وسایل ولوازم منزل خودمان را حراج کنیم و بفروشیم تا بدهی های قبلی خودرا پرداخت کنیم درآینده وبا همین فرمان وبدون سرمایه گذاری وزایش ثروت وقرار گرفتن در انزوای تحریم ها چیزی برای فروش نداریم ودرجدل های سیاسی باید ازهمان تریبون رسانه ملی اعلام کنیم “هر که نمی خواهد از ایران برود”.
ابزارهای ضد مشارکتی مردم در انتخابات انصافا تا کنون موثر بوده است چرا که هم شاغلان وهم بازنشستگان سفره کوچکی دارند. اشتغال به حدومرز مطلوب نرسیده وجوانان بیکاردرحال مهاجرت ویا عدم تشکیل خانواده وفرزندآوری هستند. بطور واضح می توان گفت که عدم ثبات اقتصادی وتورم شدید باعث وبانی تجرد گرایی وافزایش جمعیت سالمندان است.
هم اکنون ما با دو مشکل بزرگ برای به مشارکت درآوردن مردم مواجه هستیم. شاغلان وبازنشستگان کم درآمد با سفره های کوچک و بیکاران بدون انگیزه وهویت که بطور حتم اعتماد هر دو گروه نسبت به حوزه سیاست کاهش شدیدی یافته است.
نسل قدیم ما که انقلاب و جنگ را به پیروزی رساندندو با مشارکت حداکثری بالای ۹۸ درصد به جمهوری اسلامی رای آری دادند حالا بعد از چهاردهه باید جای خود را به نیروهای نسل جوان بدهند. تاکید مقام معظم رهبری برداستان تبیین مواضع انقلاب دوراندیشی ایشان بود هرچند “درقامت یک افسرجنگ نرم” وبی پروا می گویم که دراین زمینه کوتاهی بسیاری شد ونیروهای ظاهرا انقلابی دراین وادی فعالیت موثری نداشتند.

ما اگر داستان انفجار دفتر نخست وزیری را بصورت کاملا صریح برای نسل جوان بازگو کرده بودیم حداقل منفعتی که داشت این بود که ملت فریب ظاهر امثال کشمیری ها را نمی خوردند اما “ماجرای نیمروز“و انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و یا بیان ترورهای فشرده گروه فرقان و سایر گروههای سیاسی چندان برپیکره نسل نو نفوذ نکرد تا مانع پیشروی نفوذی ها شود.
در هرصورت دولت ها موید گفتار یکدیگر نبودند بلکه هم را متهم نمودند که روند ریزش سرمایه های اجتماعی را به همراه داشته است.وضعیت اقتصادی و البته موجودی صندوق های بازنشستگی هم عبرتی برای نسل جوان بیمه پرداز شده است و حال باید دید هدف از این اعمال ورفتارچه بوده وچیست چرا که روند همچنان ادامه دارد.
با این فرمان اقتصادی هویتی که بدست دارند توصیه ای نداریم والبته پیشنهادی هم نمی کنیم چرا که با ذره بین دست ما پیداکردن امثال “رجایی ها” سخت است.

































