به گزارش پایگاه خبری طلوع سیاست
به گزارش خبرگزاری ایمنا، مجلس در تاریخ ایران همچون کوهی است که هر دوره، مردانی از دامنههای گوناگون بر آن بالا آمدهاند؛ برخی با رد پایی روشن که تا امروز بر سنگها مانده و برخی با حضوری کوتاه که در همهمه سیاست گم شد، اما نامهایی هست که هنوز وقتی از «قانون» و «مسئولیت» سخن میگوئیم، سایهشان از دیوارهای بهارستان کنار نمیرود. این روایت، گشتی است میان همین چهرهها؛ مردانی که هر کدام نه فقط نماینده مردم که نماینده «نوعی از بودن» در سیاست ایران بودند.

مدرس؛ قامت روشنِ سیاست در تاریکی زمانه
در دل سالهایی که ایران هنوز راه خود را میان آشوب قاجار و قدرتگیری پهلوی میجست، نام سید حسن مدرس چون فانوسی در شب بلند سیاست میدرخشید. او که نه تکیه بر ثروت داشت، نه گرده بر حزب و جریان، نمایندهای بود که با منطق فقیهانه و ایستادنهای بیپروا در برابر قدرت، به مجلس معنا بخشید.
مجلس برای او محلی برای بدهبستان سیاسی نبود، او مجلس را میدان «امر به معروف سیاسی» میدانست. جمله مشهور او «سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ما» هنوز مثل پرچمی در باد زمان مانده است، مدرس در هیبت یک «روش» در تاریخ ثبت شد، روشی که شجاعت را با اخلاق و دانش را با دینداری پیوند میزد.

چمران؛ نمایندهای با چفیه و قلم
سالها بعد، روزگاری که انقلاب اسلامی تازه جوانه زده بود، قامت دیگری در مجلس برخاست؛ این بار مردی که خاک خوزستان و آتش جنگ هنوز بویش میداد. دکتر مصطفی چمران را نمیشد تنها در قاب نمایندگی محصور کرد. او بر صندلی مجلس مینشست، اما دلش هنوز در پاوه و سوسنگرد میتپید. چمران، تکنوکرات دانشگاههای آمریکا بود و در عین حال عارفِ میدانهای جهاد. او مجلس را نه میدان سخنرانی، بلکه کلاس درسی میدانست برای یاد دادن اینکه سیاست اگر از مردم دور شود، از حقیقت دور شده است. میان لبخند آرامش و صدای محکم سخنش، ترکیبی بود از عقل و عشق؛ از مدیر و مجاهد.

دیالمه؛ جوانی که مجلس را بیدار کرد
نام شهید عبدالحمید دیالمه یادآور نسیمی است که تنها چند سال وزید، اما ردش بر کتاب سیاست ایران زمین باقی ماند. در دههای که مجلس پر بود از چهرههای شناختهشده و نسلهای قدیمیتر، دیالمه جوانی بود که با شور دانشجویی خود پا به بهارستان گذاشت. با صدایی آرام در عین محتوای قاطعانه و شجاعانه، به جای اینکه خود را با مناسبات قدرت تطبیق دهد، مناسبات را به چالش کشید. او از چهرههایی بود که نشان داد فهم سیاسی در سن نهفته نیست؛ گاهی در صداقت و بینش است. او نقشی اساسی در مبارزه فکری با مجاهدین خلق و بنی صدر داشت و یکی از عوامل تأثیرگذار در استیضاح او بود و سرانجام در سال ۱۳۶۰ در دفتر حزب جمهوری اسلامی به دست آنها ترور شد و به درجه رفیع شهادت رسید. پیکر او در حرم حضرت معصومه (س) دفن شد.
برخی معتقدند شهید دیالمه، همانند شهید آیت قصد داشت استاد منافق بودن برخی چهرههای سیاسی را رسانهای کند که در جریان حادثه ۷ تیر به شهادت میرسد؛ پیکر ایشان در آتش انفجار کاملاً سالم میماند، اما اسناد داخل کیف وی مفقود میشود.

آیت؛ سیاستپژوهی که سیاستورز شد
شهید دکتر سید حسن آیت، از آن دست سیاستمدارانی بود که اگرچه عمری کوتاه در مجلس داشت، اما فکر و قلمش پیشتر بسیاری از مسیرها را روشن کرده بود. آیت از معدود نمایندگانی بود که سیاستورزی را با تحلیل عمیق و پژوهش پیوند زده بود؛ قدرت او نه در صدا، بلکه در استدلال بود. او پیش از آنکه نماینده باشد، محقق بود و بعد از اینکه نماینده شد، تحقیق را از متن سیاست جدا نکرد. او در سن ۴۳ سالگی به طرز ناجوانمردانهای به دست عوامل گروهک منافقین ترور شد و در صبح ۱۴ مرداد ۱۳۶۰ به شهادت رسید. شهادتش، مجلس را از یکی از جدیترین چهرههای تحلیلگر انقلابی محروم کرد.

مجلس؛ آینهای که گاهی چهرههای خود را بازتاب میدهد
این نامها، نه تنها اشخاص بلکه «الگو» و هر یک تجسمی از معنای نمایندگی هستند. مدرس، شجاعت اخلاقی را معنا کرد. چمران، مسئولیتپذیری را. دیالمه، صداقت را. آیت، فهم و تحلیل را. اینان قامتهای بلندی بودند که راه را برای نسلهایی از نمایندگان بعدی روشن کردند. بهارستان امروز، بر شانههای همین مردان ایستاده است؛ مردانی که اگرچه در دنیا نیستند، اما «حضورشان» در سیاست ایران زنده است. مجلسِ امروز اگر بخواهد مسیر آیندهاش را محکمتر بردارد، بیتردید باید به پشت سر نگاه کند؛ به این چهرهها، به این الگوها، به این میراث.


































