به گزارش پایگاه خبری طلوع سیاست
مجید ابهری، آسیب شناس
باورهای ایمانی اصلیترین عوامل بازدارنده انسان از پلشتیها و مشوق وی بهخوبیها بوده و همواره انسانها را به رشد وتعالی دعوت میکنند. بعد از پیامبران، هادیان جوامع بشری در هر مکتب با نام و مشخصهای راه آنها را ادامه میدهند. در باورهای شیعی، ائمه اطهار و سپس روحانیون هدایت فکری جوامع را برعهده میگیرند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، افکار هدایتگر بشری ترویج رشد و مبانی تعالی را پیش پای مردم گذاشتند. بیش از چهل سال است که نمازهای جمعه، مراسم مذهبی مثل مجالس دعای کمیل و امثالهم، سفرهای زیارتی از راهیان نور یا حرکت سازنده اربعین و پیادهرویهای مرتبط با آنها یادمانهای شهدای گرانقدر و مجالس نکوداشت این عزیزان و دهها مجلس و گفتمان همه در راستای احیای افکار ناب شیعی و رشد و جهانی نمودن این افکار در سراسر کشور برگزار گردیده ومیگردد. مقابله بامفاسد اخلاقی و آسیبهای فرهنگی بهعنوان واکسیناسیون جامعه درتلاش هستند. البته پژوهشگران در علوم اجتماعی قبول دارند که مراکز قدرتهای بهرهگیر از غفلت انسانها چندان تمایلی به گسترش عقاید بیدارگر انسانها نداشته وحتی در جهت خنثی سازی آنها عمل مینمایند. حال تمام افراد پرسشگر از خود و مدیران جامعه سئوال مینمایند: در چهل سال گذشته بهرغم هزینههای مالی، معنوی و صرف انرژیهای مختلف، چرا نسلهای حاضر این چنین بی توجه به باور های عقیدتی شدهاند؟ صدا و سیمای جمهوری اسلامی با میلیاردها دلار و ریال در حال تولید برنامه هستند؛ دیگر از فساد و مفسدههای آن روزگاران خبری نبوده و نیست، نسل تربیت شده در آن همه ضایعات فرهنگی انقلاب کردند، عاشقانه بر سخنان امام (ره) گریستند و هشت سال با کشور عراق تا گلو غرق در تسلیحات جنگیدند و اجازه ندادند یک وجب از خاک مقدس وطنشان جدا شود. چرا نسلهای بعد از دهه شصت و بعدتر از آنها اینگونه شدند؟ باورها را با قدرت پاس داشتند به ارزشها با تمام وجود احترام قائل شدند. هنوز نسلهای ما دست پدر و مادر را میبوسند، عاشقانه محترمشان میدارند. اما فرزندان ما مارا با اسم کوچک صدا کرده و حضورمارا حس نمیکنند، چرا؟ چرا یکباره همه چیز فرو ریخت؟ دیگر نه قول ارزش داشت و نه سوگند میتوانست پشتوانه قدرتمندی برای حرفها و اعمال باشد، چرا؟ هر کجا که صحبت از کجروی و حرکت برای خدا باشد، در مقابل منفعت طلبان برق آسا در صف اول قرار میگیرند. از نگاه آسیب شناسانه هر عجله و تندروی دستمایه تلاشهای فرهنگی گردد یا نتیجه مطلوب عاید نخواهدشد ویا نتایج منفی ومعکوس خودرا نشان خواهند داد. مردم میپرسند چرا اینگونه سخت گیریها در مورد رانت خواران و گیرندگان وامهآای کلان بیبرگشت اعمال نمیشوند؟ تجارب انبوه فرهنگی نشان میدهند در مورد حجاب و رفتارهای فرهنگی دیگر کارهای چکشی و کوتاه مدت جواب نداده ونخواهند داد. چرا مدیران اجرایی در اینگونه حرکات یکبار روشها و رفتارهای لطیف و فرهنگی را آزمایش نمیکنند؟ نگارنده بهعنوان یک آسیب شناس اجتماعی و رفتار شناس با چهل سال تجربه تلاشهای نظری و میدانی نهایت شرمساری است که بعد از اینهمه تلاش و صرف بودجههای میلیاردی بعداز چهل سال رفتارهای دهه شصت را تکرار کنیم؛ کارهایی که اگر مقرون به نتیجه بود دیگر نیازی به این حرکات مجدد نبود.